در کوچه باغ فراموشي




Saturday, December 21, 2002

٭
تو بهانه ای هستی برای تکرار آنچه در تاريک خانه ذهنم نقش می بندد. تا گاه سنگسنی قاب خالي وجود را با طعم تلخ گذشته ها که از دلتنگی لبريز است دوچندان کنيم.
تو می دانی آنچه را که بر تو می گذرد و هر آنچه را که بر شريان تند ثانيه ها و تنها تو ميدانی و عجب است اگر تو را عاشق بنامم اگر در نقطه کور اين زندگی به درازای لحظه ای به يکديگرگره خورده باشيم.
گاه رد پای خود را در دیگران می جویم و نمی یابم و این بار در تسلسل بی وقفه معانی که در حلقه کلمات تو اسير آمده اند آنچه رخ می نمود گامهای خسته ای است که خوب می شناسشان




........................................................................................

Home