در کوچه باغ فراموشي




Wednesday, September 04, 2002

٭
وقتي كه بي هراس از نگاه ها ي هرز و دوره گرد، ذهن برهنه ات را عرضه ميكني ، در جستجوي كدام چشمي تا بر عرياني تو خيره بنگرد؟
وقتي گذر بيمار گونه زندگي را د ر كوچه ها ي خالي ذهنت تكرار ميكني ، بر نقشهاي كهنه ات كه همه حسرت داشتن عشق مردكي خفته در آغوش ديگري، يا اضطراب چگونگي تكرار مكرر آرزوهاي كوچك است، كدامين نگاه تازه اي خواهد گذشت؟



........................................................................................

Home